بسم الله فاطر السموات و الارض

* استاد صمدی آملی *




ان شاء الله در ماه رمضان افطار داشته باشید،روزه افطار می خواهد ، هر روز ، روزه افطار می خواهد ،یک ماه رمضان که تمام شده باز هم روزه ی یک ماه افطاریه می خواهد.

افطار چیست ؟ افطار از ماده ی فَطَرَ هست ، فَطَرَ شکافت ،پاره کرد ، پارچه ای دست ما باشد آن را پاره کنیم می شود فَطَرَ ،شکوفه از در خت مفطور است ، عرب می گوید إنفَطَرتِ الاقصانُ من الشَجَر ، یا إنفَطرت الاظهار مِن الشجَر ، ظهر ، شکوفه ، این شکوفه افطاریه ی درخت است ،شاخه افطار ساقه ی درخت است و ساقه ی درخت افطار ریشه ی درخت است ،ریشه و ساقه درخت هر دو ،افطار هسته ی درخت اند ،هسته ی درخت باز که می شود این باز شدنش ،پاره شدنش ، شکوفایی اش ،برآمدنش می شود ریشه ،می شود ساقه ، این ساقه باز که می شود شاخه می شود ،شاخه را باز که می کنی از دلش برگ می روید ، شکوفه می روید ، عرب می گوید : إنفَطَرَت الاقصانُ مِن الشجر ، که شکوفه ها ، شاخه ها ،از درخت إنفطَرَ ، نه اینکه برویم از بیرون شکوفه ای را بیاوریم به درخت بچسبانیم ، این مثل گلهای مصنوعی خانگی است ، این إنفَطَرَ نیست ،این انضمه است ، ضمه این را با آن می شود ، إنفطَرَ باید بشود ،أنفطار ، موجودات از حق تعالی إنفطار دارند . 

جناب حضرت ابراهیم خلیل ،" إنّی وَجَّهتُ وجهی للَّذی فَطَرَ السموات و الارض " ، من چهره ی جانم را ، حقیقت خودم را به سوی آن حقیقتی می کنم که تمام آسمانها و زمین ،از متن اوست ، إنفَطَرَ ،اصلا همه را شکافته ،متن وجود باز شده این همه شد ،تمام آسمانها و زمین از متن او إنفَطَرَ ، که این را می فرمایند : توحید فطری ، یعنی چه ؟ یعنی جانت را ، درخت وجودیت را، حقیقتت را باز بفرما ، آنکه از متن وجودی تو ، از کانال خودت برمی خیزد رب تو است ، که " مَن عَرَفَ نَفسه فَقَد عَرَفَ ربه " .

یکی از لطائف " مَن عَرَفَ نَفسه فَقَد عَرَفَ ربه " همین است که توحید ، توحید فطری است ، وگرنه اگر توحید صمد نبود ، توحید فطری نبود ، مَن عرف نفسه لَم یعرِف ربه ، اگر کسی خودش را بشناسد خدا را نمی شناسد ،چه خدایی ؟ چون معلول از دل علت ، إنفَطَرَ می شود مَن عَرَفَ نفسهُ عَرفَ ربه ، همه از دل حق ، دل وجود منفطرند و لذا تمام می شوند انفطار از حق ،و توحید می شود توحید فطری ،و توحید فطری در دل همه نهفته شده است ،هیچ کس بی توحید فطری نیست ، ائم از کافر و مؤمن و مسلمان ،منتها این توحید شکوفا که نمی شود حرف کفر  است ، فلانی کافر است ، یعنی این توحید را ، این حقیقت را بازش نکرده ، شکوفایش نکرده ، این دسیسه اش کرده ، این توحید را در درون خوابانده ،این را خفه اش کرده ، نگذاشته که از متنش برخیزد ، می شود کفر ، کفر ستر است ، پوشش است ، آنچه را که دارد نگذارد که در بیاید ، وگرنه تو خودت را رها بفرما ببین آنکه از درونت برمی خیزد آن توحید توست.

، چه اینکه موسیقی هم همین است .

به تعبیر جناب شیخ الرئیس ،هر کسی صبح تا غروب ، شبانه روز بیست دقیقه باید موسیقی بشنود وگرنه سلولهای مغزی می میرند ، این موسیقی کدام موسیقی است ؟ نه موسیقی ساز و آواز اینگونه که هیچ اعصابی برای هیچ کس باقی نمی گذارد ، موسیقی که از متن خود شخص برخیزد ، از خود صدایی که از خودش برخیزد که این صدا در کانال وجودی او تعبیه شده است ، مثل آب چاهی می ماند که فقط باید این آقا چاه کنی کند این آب را دربیاورد ،موسیقی مخصوص خودش را در بیاورد .


******************************

پیاده شده از فایل صوتی مهمانی خدا علامه صمدی آملی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها