شرح دروس معرفت نفس 

استاد صمدی آملی

********************

 حالا چه گرفتاری ای در این چهار مرغ است که باید آنها را بکشیم:


نماید هر یکی را پاره پاره            

 به هر کوئی نهد جزئی دوباره


 مصرع اول یعنی باید این اوصاف را از خود دور کنیم، و وقتی ان شاءالله از این اوصاف درآمدیم و به قللِ معرفتِ علمِ فکری و شهودی رسیدیم، ان شاءالله سرفراز می شویم، اسرارِ وجودیِ ما منکشف می شود و خودمان بر قله های معارف الهیه می نشینیم،چون از اوصاف الهی در می آییم. بعد به حیاتِ انسانی می رسیم.


  در حیاتِ انسانی در قلعه های معرفت انسانی قرار می گیریم و در آنجا حالا به این چهار مرغ که دیگر در دست ما هستند و از جناب عقل دستور می گیرند می گوئیم شما هم حیات داشته باشید و زنده هم باشید، اما به امر ما و آنطوری که ما می خواهیم، نه آنطور که شما می خواهید، نه اینطور که هر وقت دلش خواست بخورد و بخوابد و . ، نمی شود؛ خیر؛ آنطور که عقل می خواهد باید بخوابی و بخوری و . ، به بدنش بگوید آنطورکه من می خواهم شهوت داشته باش نه آنطور که تو می خواهی.


بخواند نامِ آنان را به آواز            

 که در دَم هر چهار آید به پرواز


 حال این سئوال پیش می آید که چطور شما اول گفتی این چهار مرغ را بکش و بعد می فرمائی اینها را زنده کن؟ پس یعنی باز شهوتِ حیوانی در ما زنده شود؟ شهوتِ غضبِ حیوانی زنده شود؟ در ما لجن خوریِ حیوانی زنده شود؟ یا خیر؛ می فرماید اوصافِ حیوانی که در تحت نظر عقل نبودند و همینطور گسیخته در بدن و جسم و روح شما رسوخ کرده و خودشان می خواستند هر کاری انجام بدهند، زمام اینها را به دست بگیرید و بگویید باید مطابق آنچه که شرع مقدس فرموده باید عمل شود.

************************

samad1001@


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها